رافا
بازی نادال و کیریوس را یک بار دیگر هم دیدم. بعد از حرفهای کیریوس دربارهی نادال. کیریوس همان حرکت تحقیرآمیز همیشگی را میکند؛ سرویس با سر راکت. قبلاً هم این کار را با نادال کرده بود. منتها این بار نادال دیگر عصبانی نمیشود یا حداقل به عصبانیت پشت میکند. همین هم کیریوس را بیشتر از کوره درمیبرد. هرچه بیشتر سعی میکند نادال را عصبی کند خودش عصبیتر میشود، و در ناراحتکردن نادال ناموفقتر، و آخرش آن ضربه محکم را به نادال میزند.
یک چیز توی بازیشان برای من حیرتآور بود. اینکه کیریوس شاید بیشتر از نادال تلاش میکرد. اما همهی آن توان را گذاشته بود تا نادال را عصبانی کند و بعد با ضعفِ او از او ببَرد. در مقابل نادال فقط داشت بازی میکرد. بازی خودش. و همین اگر دلیل بُرد نادال نبود، دست کم دلیل شکست کیریوس بود. آنقدر -نه فقط از باخت- که از کل بازیاش تحقیر شده بود که بعد از بازی درباره آن ضربه به نادال بگوید: «اهمیتی برایم ندارد. چرا عذرخواهی کنم؟ او این همه گرند اسلم دارد. پول زیادی در حساب بانکیاش دارد. میتواند یک ضربه به بدنش را تحمل کند. از قصد سینهاش را نشانه رفتم.»
آدم یاد یکسری حرفها در فضای ادبیات خودمان میافتد.
نادال با هجده گرند اسلم، امروز هم ۰-۳ جو ویلفرید را بُرد و رفت برای یک هشتم پایانی ویمبلدون.