به مدد تصویر در دیالوگ-یادداشت علی چنگیزی درباره “پونز روی دُم گربه”
مطلب زیر را میتوانید در سایت روزنامه فرهیختگان و وبلاگ آقای علی چنگیزی نیز بخوانید:
«پونز روی دم گربه» اولین کار داستانی منتشرشده «آیدا مرادیآهنی» است، مجموعهای با ۹ داستان کوتاه. تقریبا همه داستانها از نظر مضمونی، درونمایهای کم و بیش یکسانی دارند و میتوان آنها را داستانیهایی روانشناختی قلمداد کرد. جز مضمون، به گمانم از بارزترین نکات داستانهای آیدا مرادیآهنی -از نظر تکنیکی- توانایی اوست در دیالوگنویسی و البته کارسازی کردن دیالوگهایی تصویری برای جلو بردن داستان.
دیالوگ یا گفتوگو یکی از مهمترین عناصر داستان است که اگر درست و بجا به کار برده شود در پیشبردن قصه و داستان نقش موثری خواهد داشت، جز این، گفتوگو نقش مهمی هم در شخصیتپردازی دارد، شاید به دلیل توفیق مرادیآهنی در گفتوگونویسی باشد که نسبتا او در پردازش شخصیتهای روانپریش داستانش موفق عمل کرده است.
دیالوگهای داستانهای آیدا مرادیآهنی خوشبختانه مرز پررنگی با «مکالمه» دارند و به یک معنا خطوط نامرئیای بین سطور نوشتارش وجود دارد که خواننده را به کندوکاو بین سطور داستانهای او وامیدارد.
همانطور که اشاره شد دیالوگها در «پونز روی دم گربه» تصویری است، دیالوگها در اغلب داستانهای مرادیآهنی با حرکت همراه و اَکت همراه هستند. مدد گرفتن از تصویر در گفتوگونویسی علاوهبر اینکه کمک بسیاری به درک درونیات شخصیتها از جانب خواننده میکند در ایجاد فضای داستانهای آیدا مرادیآهنی هم تاثیر بسیاری گذاشته است. بخش زیادی از بار تنش داستانهای مجموعه داستان «پونز روی دم گربه» روی دیالوگهای کار است. فضاسازی یکی دیگر از نقاط قوت داستانهای آیدا مرادیآهنی است و او توانسته بدینوسیله، فضای تاریک روانِ روانپریش آدمهای داستانش را به خوبی بسازد و برای این کار از زبان سالم و شستهرفتهای استفاده کرده است. بهزعم این قلم داستانهایی مثل «گوگرد»، «رقابت» و «حقالسکوت» و…که داستانهای انتهای کتاب مرادیآهنی هستند داستانهای قویتر و پختهتری از آب درآمدهاند و شاید ایرادی که بتوان به مرادیآهنی گرفت چینش داستانهایش است. خود این چینش داستانها هم فنی است که نویسنده به تجربه میتواند آن را فرابگیرد.