برچسب های پست ‘بر فراز دریاچه’
دیوانهتر از همیشه ای
مطلب زیر را میتوانید در شمارهی ۲۷ ماهنامهی تجربه نیز بخوانید.
چند وقت پیش «توماس فریدمن» در «نیویورک تایمز» مقالهای نوشت مبنی بر اینکه از سالها قبل با مطالعه و بررسی وضعیت جغرافیایی سوریه میشد جریانات امروز این کشور را محتمل دانست. و در این مقاله با اشاره به خشکسالیهای دههی گذشتهی سوریه تأکید کرد که: «امروز شما نمی توانید مفهوم بیداری عرب را بدون لحاظ کردن موضوعات زیست محیطی، مسائل مربوط به آب و هوا و اهمیت نقش جمعیت به خوبی درک کنید.» جدا از مقالات و تحلیلهای سیاسی– بومی وقتی چنین نکتهای محور یا زمینهی داستانی باشد آن را در ردهی «Regional» قرار میدهد. و از خصوصیات داستان «ناحیهای» است که به موجب مرکز ثقلاش همواره به کیفیت و مختصات جغرافیای بومی وفادار میماند. با همین تعریف مختصر، خاستگاه «Regional» را در مینیسریال «جین کمپیون» با ویژگیهای بارز آن درمیابیم. «بر فراز دریاچه» داستان ناحیهای است که در آن زندگی مردم با طبیعت وحشی منطقه گره خورده. انگار سرمای دریاچهی مرموز در خون این آدمها جریان دارد. یا شاید اهالی این منطقه مسموم دم و بازدمهای جانوری شدهاند که افسانهی قدیمی شهر میگوید زیر دریاچه خوابیده و تکانهای آب به خاطر نفسهای او است. هرچه که در دنیای داستان است حاصل خوی حیوانی این اقلیم است و ادمهایش. «مت میچام» با آن شلاق کنار گور مادر ما را یاد یسوعی پیری میاندازد که باید تاوان گناهاناش را بدهد. شر «میچام» نسبت به دختربچهی دوازده سالهاش و طمع او برای زمین «پارادایس» میتواند کنایهای به جامعهی یسوعی و کلیسای آن نیز باشد. اما فقط شر «میچامِ» پیر نیست که دامن ناحیه را گرفته. در این بین داستان با نشان دادن نمونههای متفاوتی از ناهنجاری در کاراکترهای مختلف مخاطب را به این نتیجه میرساند که طبیعت وحشی دریاچه و زمین آن منطقه؛ مردم را به سمت یک جور زندگی نفرین شده سوق میدهد. آنقدر که پسر نوجوانی خودش را از کوه بیندازد پایین و مادر دوازده سالهای تفنگ شکاری را به سمت پدر خودش نشانه برود. «برفراز دریاچه» داستان خشونت و وحشت است اما نه در جامعهای که این میزان خشونت همه را دچار وحشت کرده باشد. حتی از دید کارآگاهی که برگشته خشونت مثل دم و بازدم آن جانور زیر دریاچه انگار تنها راه تنفس و زندگی جامعه است. و کاش میشد مفصلتر دربارهی «رابین» نوشت. که ایستادنش در دریاچه انگار یکجور دعوت از ناحیه به مبارزه است. و دیوانهتر از همیشه جلوی این همه خشونت ایستاده.