برچسب های پست ‘ماهنامهی ۲۴ (شمارهی ۵۳)’
پَرِشِ بلند
مطلب زیر را میتوانید در شمارهی تیر ماه (۵۳) ماهنامهی ۲۴ نیز بخوانید.
نه قتلی و نه جنایتی. به ظاهر هیچ خبری نیست از احتمالهایی که با شنیدن اسم فیلم و یا دیدن سه نفر روی آن قایق به ذهنمان میرسد. و این یعنی چاقو قرار نیست فقط وسیلهای باشد کنار یک جسد. پس آیا باید منتظر اتفاقی وحشتناکتر بود؟ شاید. چاقو با خاصیت بریدن، تکهتکه کردن یا جدا کردن حالا در مجموعهی تقریباً متفاوتی قرار گرفته. از این نظر که همان خصوصیات را دارد ولی این بار نه فقط در تن اشیاء یا جسم یک انسان یا حیوان. اولین بار وقتی چاقو را در دست مرد جوان میبینیم که جمع کمی به هم نزدیک شدهاند؛ نشستهاند پشت یک میز و خُب ما هم مثل «کریستین» بدمان نمیآید بدانیم که چرا او چنین وسیلهی خطرناکی را با خود دارد؟ و با توجه به حرفهای «آندره» که میگوید اگر دو نفر روی آب باشند تنها یکیشان میتواند ناخدا باشد دیگر هر لحظه منتظریم تا چاقو موقعیتهای ظاهراً استوار را در هم بریزد. و البته که غرور «آندره» یکی از آن موقعیتها است. چاقو برای مرد جوان همانقدر مهم است که قایق برای «آندره» اما با اینحال احساس خطر میکند چرا که ممکن است او دیگر تنها ناخدای روی آب نباشد. چاقو که بین انگشتهای مرد جوان با مهارت میرقصد روی این غرور، روی نترسیدن «آندره» خط میاندازد. ذرّه ذرّه اما عمیق. چاقو با یک شیطنت کودکانه بندهای بادبانها را میبُرَد. آن هم زمانی که قایق تقریباً به گِل نشسته. همانجور که زندگی «کریستین» و «آندره». در واقع مرد جوان مثل چاقویی است که به همراه دارد. قطعهقطعه کننده. و آماده برای پرتاب به سمت هدف. و درنهایت فرورفتن چاقو در آب، تخریب درونیِ وحدت و انسجامی کُل است. همانجور که جوان، زندگی یکدست –حتی یکنواخت– «آندره» و «کریستن» را به دو پاره یا بیشتر تقسیم میکند. چاقو در فیلم «پولانسکی» به انکار وحدت یک کالبد یا جسم نمیپردازد. بلکه با پَرشی بلندتر؛ به وحدت کالبد سیستمی یکپارچه دست درازی میکند. و جسدی که آخر سر روی دست مخاطب میگذارد جسد یک زندگی است.